مصاحبه با جام جم در باره شعر رضوی
____________________________________________________________________________________
گفت وگو با رضا اسماعيلي، شاعر «روشن ترين تفسير خدا»
هشتمين طلوع معطر
ر مصاحبه: آذر مهاجر ر
_____________________________
اشاره:
رضا اسماعيلي، شاعري آييني است با سروده هاي بسيار درباره ائمه اطهار و اهل بيت. او همچنين گونه هاي متنوع شعري را تجربه كرده است از غزل و رباعي گرفته تا شعر نو و نيمايي. او همچنين منظومه بلندي دارد به نام «روشن ترين تفسير خدا» كه براي امام رضا(ع) سروده و همين طور قطعات كلاسيك ديگري كه براي ائمه از جمله امام هشتم سروده است. «اين مريم هميشه»، «عاشقانه هاي شرقي» مجموعه شعر آييني «ملكوت كلمات» و دو مجموعه شعر عاشورايي «ناگهان دريا» و «سلام بر عاشورا» از جمله آثار رضا اسماعيلي است و البته او يك مجموعه مستقل شعر رضوي سروده است به نام مجموعه شعر رضوي «كبوترانه بخوان آسمان هشتم را». به بهانه ولادت امام رضا(ع) با او گفت وگويي داشته ايم درباره شعر رضوي و چالش ها .
حجم بيشتر شعرهاي رضوي كه تاكنون منتشر شده در قالب هاي موزون كهن بوده است. فكر مي كنيد اساسا قرابتي بين مفاهيم ديني و ارزشي كه به هر حال جزو سنت هاي ما هستند با سنت هاي ادبي هست؟
شعرهاي رضوي، بيشتر در قالب سنتي و كلاسيك مثل غزل، مثنوي، رباعي، قطعه و... سروده مي شوند و حجم كمتري از اشعار آييني يا رضوي در زمره اشعار نيمايي، سپيد و آزاد جاي مي گيرند. البته در سال هاي اخير اين دو به هم نزديك تر شده اند و بسياري از شاعران جوان، به قالب هاي نو و نيمايي رغبت نشان داده اند و سعي مي كنند با استفاده از ظرفيت هايي كه در قالب هاي نو وجود دارد، به بيان آموزه هاي ديني و بيان فضايل اهل بيت بپردازند. اما در هر صورت اين حجم از آثار كافي نيست و ما بايد دورخيزي بكنيم براي استفاده از قالب هاي نو.
بايد نسل امروز را به استفاده از اين قالب ها تشويق بكنيم. يكي از دلايلي كه شايد باعث مي شود كمتر از اين قالب ها استفاده كنند، اين است كه پيش از انقلاب شعر نيمايي و قالب هاي نو در انحصار شاعراني بود كه تمايلات لائيك داشتند و با ارزش هاي ديني و مذهبي بيگانه بودند.
اين باعث شد كه شاعران مسلمان، بعد از انقلاب فكر كنند كه شعر نيمايي و سپيد در انحصار قشر يا گروه خاصي است و ما بايد دور اين قالب هاي شعري را خط بكشيم. اين ذهنيت غلط هنوز هم وجود دارد. البته بزرگواراني مانند سيدحسن حسيني و قيصر امين پور، اين ذهنيت را كمي از بين برده اند. قيصر امين پور از شاعراني است كه بيشتر اشعارش در قالب نيمايي است يا سيدحسن حسيني يك مجموعه مستقل شعر سپيد براي امام حسين (ع) سروده به نام «گنجشك و جبرئيل».
حتي پيش از انقلاب، بزرگاني مانند خانم طاهره صفارزاده و آقاي موسوي گرمارودي كه مي دانستند جوانان مسلمان نسبت به قالب های نیمایی و نو چنين ذهنيتي دارند، به قصد تابوشکنی، در قالب هاي سپيد به طبع آزمايي پرداختند و آموزه هاي ديني را در قالب سپيد ارائه دادند و اتفاقا آثار موفقي عرضه كرده اند مثل «خط خون» يا «در سايه سار نخل ولايت».
امروز هم به اعتقاد من بايد بزرگان و پيشكسوتان به صحنه بيايند و در قالب هاي نیمايي و سپيد، براي اهل بيت (ع) و تبيين و ترويج مفاهيم انساني و قرآني طبع آزمايي كنند تا اين تابو شكسته شود.
شعر سپيد خط قرمز شعر رضوي و آييني نيست كه عده اي گمان كنند بايد دورش را خط كشيد و براي امام رضا(ع) فقط غزل سرود. در سال هاي اخير تا حدي اين ذهنيت از بين رفته و بخصوص شاعران جوان در اين قالب ها، اشعار ارزشمندي سروده اند.
بنابراين از نظر شما در كيفيت شعري، كمبودي نداشته ايم. حجم شعري در اين باره مقبول نيست.
وقتي شاعر قالب كلاسيك و سنتي را انتخاب مي كند، به طور طبيعي زبانش گرايش پيدا مي كند به زبان حافظ و سعدي و مولانا. نه البته به صورت مستقيم و محسوس، اما طبيعي است كه از گنجينه ادب فارسي تاثير گرفته باشد و اين تاثيرپذيري به صورت غيرمستقيم در آثارش ديده مي شود. چنين شاعري از تعابير و تركيبات و تلميحاتي استفاده مي كند كه براي ما آشنا هستند و در ادبيات فارسي، پيشينه دارند. اما وقتي شاعر مي خواهد در قالب سپيد براي امام رضا(ع) شعر بگويد، چون قالب نو است و قبلا در اين قالب ها شعرهاي زيادي گفته نشده، ناگزير است به خلاقيت و نوآوري و ايستادن روي پاي خودش. در شعر سپيد و نيمايي از لحاظ درونمايه و مضمون پردازي ما با تركيب هاي به روزتر، نوتر و باطراوت تري روبه رو هستيم. شعر متعلق به امروز به نظر مي رسد و تركيبات و تعابير و واژه سازي ها جديد است. اما در شعر سنتي و كلاسيك چون به پشتوانه هزار سال ادب فارسي سروده مي شود، شاعر هر قدر كه متبحر و توانا باشد، در واقع در ناخودآگاه خودش گرايش پيدا مي كند به تركيباتي كه گذشتگان گفته اند.
امروز بسياري از غزلسرايان نامي، به نوعي متاثر از سبك هندي هستند يا سبك عراقي. هرچند سعي مي كنند نوآوري و خلاقيت داشته باشند، ولي رگه هاي تاثيرپذيري در آثارشان غیرقابل انکار است.
خود شما هم در سرودن اشعار آئيني بيشتر قالب هاي كلاسيك را به كار گرفته ايد؟
من پيش از انقلاب بيشتر در قالب هاي نيمايي و سپيد شعر مي گفتم و اتفاقا براي امام رضا (ع)، يك منظومه بلند سپيد به اسم «روشن ترين تفسير خدا» گفته ام كه البته كمتر ديده شده، ولي خود من آن را بسيار دوست دارم. عنصر انديشگي و تفكر در اين اثر برجسته تر از عنصر احساس است. سعي كردم سيماي راستين امام رضا(ع) را در اين شعر به تصوير بكشم و از آن تعابير و تركيبات كهنه تا حدود زيادي دوري كنم. در «عاشقانه هاي شرقي» يك فصل مستقل را به شعر سپيد اختصاص داده ام و در مجموعه شعر «سمت روشن دنيا» كه اخيرا منتشر شده، تمام اشعار سپيد هستند و برخي از آنها آئيني.
به عبارتي من هم دارم تلاش مي كنم كه اين تابو را بشكنم و در اين عرضه ورود بيشتري داشته باشم كه شاهد تحولي باشيم در عرصه شعر انقلاب.
به لحاظ وجوه دراماتيك و عناصري كه به كار نوشتن شعر بيايد، زندگي و سكنات امام رضا(ع) چه مولفه هايي به دست شاعر مي دهد؟
ما به نوعي در كدها و كليدهاي قديمي و كليشه هايي كه درباره اهل بيت وجود دارد متوقف شده ايم. مثلا در شعر رضوي ذهن شاعر به سمت كليشه هايي چون گنبد، حرم، ضامن آهو، كبوتر و گلدسته مي رود. به جاي اين كه به سيرت دين و سيره عملي اهل بيت بپردازيم، در صورت و ظاهر متوقف مي شويم.
بارها گفته ام كه حافظ، به صورت مستقيم درباره هيچ كدام از ائمه، شعري نگفته اما وقتي در لايه هاي پنهاني غزل هاي حافظ عميق مي شويد، سيرت مسلماني و موضع مندي شاعر مسلمان را مي توانيد ببينيد. مبارزه با دورويي، نفاق، مقدس مآبي و نقد مسلماني در اشعار حافظ به وفور يافت مي شود. اين نشان مي دهد كه حافظ دغدغه ديني داشته و درد ديني را با درك ديني در هم آميخته و سعي كرده از صورت عبور كند، به لايه هاي عميق تر راه پيدا كند و انحرافات جامعه ديني را نقد و كالبدشكافي كند.
اين نوع شعر آئيني، اصيل، شناسنامه دار و هويت دار است. من شاعر نبايد در مدح و مرثيه متوقف بمانم. بايد از پله مدح و منقبت و سوگ و مرثيه گذر كنيم و به لايه هاي عميق ديني نقبي بزنيم و بتوانيم آن معارف بلند قرآني و توحيدي را در شعر آئيني به تصوير بكشيم. به عنوان مثال توحيد يكي از حلقه هاي مفقوده شعر آئيني ماست. در مورد يكتاپرستي در شعر روزگارمان بسيار كم سروده ايم. درباره مباحث معاد و نبوت كم شعر گفته ايم، چون فقط به مدح و مرثيه توجه داريم. بخصوص در عدالت بسيار عقب هستيم چون عدالت عمود خيمه جامعه ديني است. بعد از 40 سال وقتش رسيده كه در شيوه كارمان تامل و بازنگري كنيم و ببينيم بزرگاني مانند سعدي، حافظ، مولانا و عطار چه نگاهي به دين داشتند، برداشت آنها از دين چگونه بوده و درس هاي آنها را روايت كنيم، نه اين كه فقط به وصف اين بزرگان بپردازيم.
ما امروز مانند شاگردان تنبلي هستيم كه به جاي درس گرفتن و پس دادن، در وصف معلمان خود شعر مي گوييم و مدام آنها را توصيف مي كنيم.
در اين صورت نياز است شاعران ما، بسيار عميق تر با شخصيت، ديدگاه، سيره زندگي ائمه آشنايي داشته باشند و با اتفاقات زندگي آنها آشنا شوند كه بتوانند از دل آنها مفاهيمي براي سرودن شعر استخراج كنند.
به نظر شما شعر امروز ما دچار «فقر اندیشه» است؟
بله و دليلش اين است كه تعريف ما از شعر اشتباه است، چون در آن به تصويرسازي و خيال پردازي صرف تاكيد كرده و انديشه و تفكر را كه عنصر اصلي شعر است، ناديده گرفته ايم. وقتي مي گوييم در شعر بايد به انديشه هم توجه كرد، مي گويند حساب شعر از حكمت و عقلانيت جداست؛ در حالي كه كسي از شاعر نخواسته فيزيك و شيمي درس بدهد در شعرش. قرار است عقلانيت و انديشه محوري را به زبان هنري در شعرش بيان كند. چرا حافظ و سعدي تا امروز ماندگار شده اند؟ چون حرفي براي گفتن داشته اند و در آثارشان حكمت مشهود است. لايه هاي عميق عرفاني و مفاهيم بلند توحيدي و كرامت هاي انساني را مي توان در آثارشان مشاهده كرد و اقيانوس كرانه ناپديدي از عرفان و حكمت و فضيلت و معرفت هستند.
اما شعر امروز، در موارد بسیاری فقط «دل ای دل ای كردن» است. يعني به دنبال مشاطه گري هستيم و به دنبال تصوير و خيال زيبا. دكتر شفيعي كدكني در کتاب ارزشمند «با چراغ و آینه» در مقاله ای با عنوان «معجزه پروین»، به كساني كه پروين را تحقير مي كنند كه شاعر نخود و لوبيا بوده، اعتراض مي كند و مي پرسد چرا هر ساله ديوان پروين تجديد چاپ مي شود و مردم كوچه و بازار اين قدر به آثار پروين رغبت نشان مي دهند؟ چون پروين صاحب انديشه بوده و شعرش شناسنامه دار است.
او صاحب حكمت بود. بزرگان ادبي ما صرفا به دليل خيال پردازي و تصويرگري ماندگار نشده اند، بلکه به خاطر تجلی معارف بلند عرفاني، توحيدي، حكمت و معرفت به این مقام بلند دست یافته اند. به عبارت ديگر آنان حكيم بوده اند.
امروز من شاعر نیز بايد در كنار تحت تاثيرقرار دادن احساسات، براي خودم رسالت انساني قائل باشم و در باره علوم زمانه خودم، تاريخ اسلام، فرهنگ اسلامي و منابع اسلامي مانند قرآن، نهج البلاغه، صحيفه سجاديه و... مطالعه داشته باشم تا حرفي براي گفتن داشته باشم. شاعر بايد در باره علوم زمانه اش مطالعه داشته باشد، براي خودش خلوتي داشته باشد و به ادامه راه بزرگان شعر فكر كند. لازمه رسیدن به این نقطه، مطالعه است و انديشه ورزي و حكمت.
□
روزنامه جام جم، شماره 5430 به تاريخ 23/4/98، صفحه 10 (فرهنگ: ويژه ولادت امام رضا (ع)