شاعری بی‌ادعا و  جریان‌ساز

______________________________________________________________________________________________________________________________________

با خادمان فرهنگی ایران - ۹/ رضا اسماعیلی


شاعری بی‌ادعا و جریان‌ساز

 

کامران پارسی‌نژاد در بخش نهم از سلسله یادداشت‌های خود پیرامون خادمان فرهنگی ایران به رضا اسماعیلی پرداخته است.

 

رضا اسماعیلی

به گزارش خبرنگار ایکنا، کامران پارسی‌نژاد، نویسنده و منتقد ادبی در ادامه سلسله یادداشت‌های خود با عنوان «با خادمان فرهنگی ایران» به بررسی آثار و فعالیت‌های رضا اسماعیل شاعر و پژوهشگر ادبیات پیشکسوت و توانای کشورمان در عرصه شعر و ادب پرداخته است. یادداشت‌های پیشین به نویسندگان و فعالان فرهنگی همچون حسین قرایی، یوسف قوجق، مجتبی رحماندوست، مهدی حجوانی، راضیه تجار، محسن مؤمنی شریف و محمد حنیف اختصاص یافته بود. یادداشت پارسی‌نژاد درباره رضا اسماعیلی از نظر مخاطبان می‌گذرد.

رضا اسماعیلی جزء معدود شاعرانی است که در قلمرو نقد، پژوهش و نظریه‌پردازی فعالیت داشته و آثار بی‌شماری را در این زمینه تألیف کرده است. وی خود مجموعه آثارش را به پنج گونه متفاوت تقسیم کرده است: دفتر‌های شعر مستقل، رساله‌های تحقیق و مجموعه مقالات ادبی، تذکره و شناخت‌نامه، مجموعه اشعار مشترک و مجموعه اشعار گردآوری شده. اسماعیلی در رابطه با خود چنین می‌گوید: «من در ۲۴ مرداد سال ۱۳۳۹ در محله هفت چنار تهران چشم به حقیقت جهان گشودم. به صورت ذوقی و خودجوش شاعری را از زمانی که در مقطع راهنمایی مشغول به تحصیل بودم (۱۳ – ۱۴ سالگی) آغاز کردم و بیشتر در قالب‌های نیمایی و سپید.»

با واکاوی اولیه مجموعه آثار این شاعر توانمند و خوش ذوق به راحتی می‌توان او را در گروه شاعران آیینی قرار داد. او را همچنین می‌توان در گروه شاعران دفاع مقدس و انقلاب نیز در نظر گرفت. علیرضا قزوه شاعر خوش‌نام معاصر درباره او چنین می‌گوید: «او نه تنها از اخوان باصفای من که از همراه‌ترین همدلان شعر انقلاب بوده و هست و از همان سال‌های جنگ و دفاع مقدس و جوانی شعر انقلاب، هماره یکی از سنگرداران این عرصه بوده و تا هنوز نیز هست و تا هنوز با دغدغه شعر می‌گوید و می‌داند که چه بگوید و از که بگوید. شعر او و دغدغه‌های او دغدغه‌های بزرگی هستند. بی‌گمان اگر چند معلم بامرام شعر انقلاب را بخواهم نام ببرم، یکی از آن‌ها اوست و به تمام این‌ها اضافه کنید بی‌ادعایی را که در این روزگار لااقل در بین جماعت هنرفروش نایاب کیمیایی‌ست که کمتر یافت می‌شود و گشته‌ایم ما...».

همانطور که ذکر شد جدای اشعار آیینی، دفاع مقدس و مستقل آثار پژوهشی او بسیار حائز اهمیت است و توانسته راه‌گشای بسیار شاعران باشد و به نوعی در عرصه شعر جریان‌ساز باشد. او با دقت نظر و درایت خاص خود به بسیاری از چرایی‌های وادی شاعری پاسخ داده است و این کار میسر نمی‌شود مگر آنکه به ادبیات کلاسیک و معاصر اشراف داشت. تحقیق و پژوهش جامع و بی‌نقص اسماعیلی باعث شده در حوزه کاری خود صاحب‌نظر باشد. رفتارشناسی ادبی و شعر مفهومی، این بانگ آزادی»، کلیات استاد حمید سبزواری در چهار مجلد با همکاری حسین اسرافیلی و محدثی خراسانی، شناخت‌نامه طاهره صفارزاده، تأملاتی در ادب پایداری، از کلاغ تا کبوتر، صدای مخملی شعر، تذکره ادبی خلوت انس، از آب تا آفتاب، از واژه تا فریاد، از پایداری تا پرواز و نیما را دوباره بشناسیم از مجموعه آثار تأمل‌برانگیز اسماعیلی در کار پژوهش و نقد است.

اسماعیلی در عالم شعر و شاعری پیش از انقلاب در قالب نیمایی و سپید شعر می‌گفت اما پس از انقلاب به غزل نیز روی آورد، هر چند غزل‌های او به تعبیر خودش لهجه نیمایی و نوکلاسیک داشت. از جنبه مضمون و درونمایه نهفته در بستر اشعار مباحثی، چون آیین تشیع، انقلاب، دفاع مقدس، ایثار و شهادت و ارزش‌های دینی مورد توجه اسماعیلی بوده و هست. وی همچنین دلسوزانه به امر تربیت شاعران نوقلم همت گماشته است. تعدادی از مجموعه اشعار او عبارتند از: حنجره سرخ عشق، نی‌نامه، بر آستان جانان، آسمانی‌ها، عاشقانه‌های شرقی، از جنس باران، بوی گل در می‌زند، ملکوت کلمات، مجموعه شعر عاشورایی، مجموعه شعر رضوی، مجموعه شعر انتظار...

اسماعیلی در حوزه کار‌های اجرایی هم بسیار فعال بوده است و توانسته درحوزه رشته خود تأثیرگذار و خدمات چشمگیری داشته باشد. سردبیری مجله دانش‌آموزی امید اسلام، دبیر سرویس شعر و ادب مجلات شاهد، عضو هیئت مدیره انجمن قلم ایران، داور جشنواره بین‌المللی شعر فجر، عضو هیئت مؤسس انجمن شاعران انقلاب و دفاع مقدس، رئیس شورای عالی سیاست‌گذاری شعر سازمان بسیج هنرمندان، عضو شورای سیاست‌گذاری و کمیته علمی کنگره شعر مقاومت بین‌الملل اسلامی، عضو شورای سیاست‌گذاری و کمیته علمی کتاب سال عاشورا، عضو هیئت مدیره سایت بین‌المللی شاعران فارسی‌زبان و ....

با توجه به گستردگی فعالیت‌های ادبی اسماعیلی به عنوان شاعری متعهد، دلسوز و صاحب‌نام می‌طلبد از توانمندی‌های ایشان حداکثر استفاده را برد.

 

خبرگزاری قرآن(ایکنا)، شنبه 15 آبان 1400

https://iqna.ir/fa/news/4010834/

 

مصاحبه با خبرگزاری کتاب: طاهره صفارزاده

_____________________________________________________________________________________________________________________________________

تاثیر عمیق قرآن‌کریم و امام خمینی‌(ره) در اشعار معنوی صفارزاده

ابداع سبک تصویری در شعر معاصر توسط بانوی اخلاق و تعهد

 

 

رضا اسماعیلی، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی بر آشنایی عمیق طاهره صفارزاده با قرآن کریم و تاثیر بزرگ دیدارش با امام خمینی (ره) در محتوای معنوی اشعارش تاکید دارد.

تاثیر عمیق قرآن‌کریم و امام خمینی‌(ره) در اشعار معنوی صفارزاده/ ابداع سبک تصویری در شعر معاصر توسط بانوی اخلاق و تعهد

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، 13 سال از درگذشت طاهره صفارزاده، یکی از پرکارترین و متعهدترین شاعران معاصر می‌گذرد. بانویی شاعر، نویسنده، محقق و مترجم قرآن که سال ۱۳۷۱ از سوی وزارت علوم و آموزش عالی به‌عنوان استاد نمونه معرفی شد و در سال ۱۳۸۰ پس از انتشار ترجمه قرآن کریم عنوان «خادم القرآن» را دریافت کرد. از طاهره صفارزاده بیش از ۱۴ مجموعه شعر و ۱۰ کتاب ترجمه یا نقد ترجمه در زمینه‌های ادبیات، علوم قرآنی و حدیث منتشر شده است. چهارم آبان، سالروز درگذشت این بانوی بزرگ بهانه‌ای شد تا در گفت‌وگو با رضا اسماعیلی، نگاهی به سبک شعری و شخصیت صفارزاده داشته باشیم.

درباره سبک شاعری طاهره صفارزاده توضيح دهید.
زنده‌یاد طاهره صفارزاده يكی از چهره‌های شاخص و درخشان شعر روزگار ما بود، شاعری كه تعهد، مفهوم‌گرايی، انديشه‌محوری و دين‌باوری از مؤلفه‌های اصلی شعرش به شمار می‌آمد. وی علاوه بر شاعری، در نويسندگی، تحقيق، تدريس و ترجمه نيز دستی توانا داشت. همچنین صفارزاده به‌عنوان پايه‌گذار «نقد علمی ترجمه» و مؤلف نظريه «ترجمه تخصصی» در ايران شناخته شده و نام صفارزاده به عنوان يكی از آغازكنندگان شعر پیشرو و مدرن دينی در تاريخ ادبیات معاصر به ثبت رسيده است.

صفارزاده چه تاثیری بر شعر معاصر گذاشت؟
صفارزاده مبدع سبک «طنین» و شعر «کانکریت» یا تصویری در شعر معاصر بود. وی در توضیح و تبیین شعر طنین گفته است: «تعريف من از شعر همان است كه در«طنين در دلتا» گفته‌ام. طنين حركتی است كه حرف من در ذهن خواننده می‌آ‎غازد. شعر من، ‌شعر انديشه است. وقتی كه فكری را عنوان می‌كنم بايد تأثير انديشگی بر خواننده بگذارد. بنابراين من با شعر عاطفی و احساسی حتی بعد از «رهگذر مهتاب» تقريباً كم‌ رابطه هستم. اعتقادم اين است كه عاطفه و احساس يک بخش‌ جزئی در شعر هستند. شاعر بايد مسوولانه انديشه كند.»

درباره سیر تکامل شعر و شاعری وی توضیح دهید.
در تبیین سیر تکوینی و روند تکاملی زبان ادبی وی باید بگوییم که سه مرحله را پشت سر گذاشته است. صفارزاده در آغاز راه مثل بیشتر شاعران،‌ متأثر از شاعران متقدم و معاصر خويش – به‌ویژه پروین اعتصامی - بود و تا مدتی در قالب‌های نيمه‌سنتی طبع‌آزمايی می‌كرد، هرچند از همان آغاز صبغه ‌دينی اشعارش، او را از ديگران متمايز ساخته بود. دوره اول شاعری صفارزاده از سال 1335 و با چاپ نخستين مجموعه شعر او با عنوان «رهگذر مهتاب»‌ آغاز می‌شود و تا سال 1341 ادامه می‌يابد. با بررسی شعرهای اولين دفتر صفارزاده به شاعری بر می‌خوريم كه به دنبال ابلاغ‌ پيام‌های اخلاقی اجتماعی است. در شعرهای اين دفتر رگه‌هايی از تأثيرپذيری معنوی از پروين اعتصامی ديده می‌شود.
دوره دوم زندگی ادبی شاعر از سال 1347 با چاپ مجموعه شعر «طنين در دلتا» آغاز می‌شود و تا سال 1356 ادامه پيدا می‌كند. شاخصه‌های اصلی شعر صفارزاده در اين دوره، گرايش به روايت و پيچيدگی در زبان است. چاپ دفترهای «سد و بازوان» و «سفر پنجم» نيز حاصل سلوک ادبی شاعر در اين دوران است. در شعرهای اين دوره از زندگی ادبی شاعر، تشبيه و استعاره محلی از اعراب ندارد. و اين «روايت» است كه مركز توجه شاعر قرار می‌گيرد. شعرهايی كه شاعر در اين دوره از زندگی ادبی خويش سروده،‌ از ساختاری پيچيده، ابهام‌آميز و دیریاب برخوردار است. شاعر در اين شعرها به «جريان سيال ذهن»‌ ميدان تاخت و تاز داده و از همين رو فضای اکثر شعرها انتزاعی و ذهنی شده است.
دوره سوم زندگی ادبی صفارزاده از سال 1356 با چاپ دو مجموعه شعر «بيعت با بيداری» و «ديدار صبح» آغاز می‌شود که در اين دوره شاعر به سبكی مستقل و زبانی كارآمد و منسجم دست پيدا می‌كند و ساده‌گويی را در پيش می‌گيرد. در رويگردانی شاعر از پيچيده‌گويی و گرايش او به لحن طبيعی گفتار در اين دوره، شايد مؤلفه‌ای چون انقلاب اسلامی بی‌تأثير نبوده است.

مهمترین ويژگی شخصیتی صفارزاده چه بود؟
عزت نفس و مناعت طبع، مهم‌ترین ویژگی شخصیتی صفارزاده بود. تمام تلاش این بانوی شاعر در دوره حیات خویش، مصروف احیای کرامت‌های انسانی و تکریم تعقل و اندیشیدن‌ شد. وی به راستی و درستی شاعر اندیشه و بیداری بود. صفارزاده كه از پرورش‌يافتگان اصیل مكتب اسلام و دامان قرآن بود، به‌خوبی می‌دانست كه رذيلتی بالاتر از زير پا گذاشتن كرامت انسانی و فضيلتی برتر از گراميداشت آن نيست.

برجسته‌ترین مولفه محتوایی سروده‌های صفارزاده چه بود؟
از برجسته‌ترین مولفه‌های محتوایی سروده‌های صفارزاده دين‌مداری و خداباوری است‌. آموزه‌های قرآنی و دينی در بيت‌بيت و واژه‌به‌واژه شعرهای ساده، بی‌پيرايه و زلال او موج می‌زند و به جرأت می‌توان گفت كه بسياری از سروده‌های اين شاعر متعهد و آرمان‌گرا، ريشه در آيات و روايات قرآنی دارد و به نوعی ترجمه شاعرانه آنهاست. فراز زیر از شعر «پیشواز» که در مجموعه شعر «دیدار صبح» انتخاب شده، موید این ادعاست:

و گاه
باران
باران سنگ است.
پيش از دميدن موعود
باران تيزپری خواهد آمد
كه ميوه‌ها همه را خواهد پوسانيد
خروج سفيانی
باران خشم
سر زدن خورشيد از مغرب
ظهور ذوالفقار عدالت
فرو تپيدن بغداد
طلوع هرج و مرج جهان
...
و جنگ جاودانه حق
به پيشواز محو ستم ها
به پيشواز آمدن عدل
به پيشواز آمدن موعد است.

به دلیل همین اعتقاد و باورمندی، صفارزاده بعد از پيروزی انقلاب اسلامی، با «بيداری بيعت» كرد و عاشقانه دل به امام و انقلاب سپرد. آنگاه با حنجره سرخ عشق از شهيدان سرود و با حماسه آفرينان «هشت فصل عشق» همنوا شد:

در سرزمين آسمانی جبهه
كسی به خويش نمی‌انديشد
كسی به مرگ و مال نمی‌انديشد
و ارتفاع صخره و كوه
به زير پای دليرانی است
كز ارتفاع عقيده
از ارتفاع ايمان می‌جنگند
از مرز جان چو می‌گذرند
پروازشان از خاک
سوی نور
از بطن آبی رگ‌ها
به سوی آبی بالاست...

کدام کتاب صفارزاده را بیشتر می‌پسندید؟
در حوزه فرم، دو کتاب «طنين در دلتا» و «سفر پنجم» وی از مولفه‌های ساختاری و زیباشناختی بیشتری برخوردارند. از نظر محتوا و درونمایه نیز، من دو کتاب «بيعت با بيداری» و «ديدار صبح» صفارزاده را بیشتر می‌پسندم. وی در این دو مجموعه شعر به روایت شاعرانه «مانیفست اعتقادی» و رونمایی از جهان‌بینی خویش پرداخته است.

آشنايی با قران کریم چه تاثيری در اشعار صفارزاده داشت؟
صفارزاده بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و دیدار با امام(ره)، سلوک شاعرانه خود را تغییر داد و در مسیری جدید گام برداشت. دیدار با امام (ره) که زمینه تحقق آن توسط حجت‌الاسلام دعایی فراهم شد، تاثیر عمیقی در شخصیت وی گذاشت و مسیر زندگیش را عوض کرد. بعد از این دیدار سلوک ادبی این بانوی شاعر به کلی تغییر کرد و ایشان با رویکردی معنوی‌تر به شعر و شاعری پرداخت. یکی از کارهای بسیار ارزشمند صفارزاده، ترجمه قرآن به زبان‌های فارسی و انگلیسی‌‌ است. ترجمه قرآن وی از نظر قرآن‌پژوهان، ترجمه‌ای مقبول و قابل تامل است. صفارزاده همچنین در سال‌های پایانی عمر، بعضی از ادعیه را نیز به زبان فارسی ترجمه کرد.

 

خبرگزاری کتاب، سه شنبه 4 آبان 1400

https://www.ibna.ir/fa/longint/312835/

حنجره شعر آیینی  منادی وحدت باشد

_________________________________________________________________________________________________________________________________


حنجره شعر آیینی منادی وحدت باشد

قافله‌ای در مسیر اعتدال

 

تهران- ایرنا- یک شاعر و منتقد ادبی با تشریح وضعیت شعر نبوی در تاریخ ادبیات ایران گفت: قافله شعر آیینی در حال پشت سر گذاشتن دوران افراط و تفریط و بازگشت به نقطه اعتدال است.

امروز دوم آبان مصادف با هفدهم ربیع الاول سالروز ولادت آخرین فرستاده الهی به سوی انسان هاست؛ پیامبری که قرآن در وصفش فرمود خدا بر مومنان منت نهاد که پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند. شعر و ادب پارسی پس از بعثت پیامبر اکرم(ص) و ورود دین اسلام به سرزمین ایرانیان، ملهم از ادبیات دینی و معارف اسلامی بوده است، به گونه ای که بسیاری از شاعران در وصف رسول خدا (ص) و آموزه های دینی با اشعار خود در ترویج دین اسلام سهیم بوده و همپای مبلغان دینی به نشر کلام خدا و تعالیم اسلامی تلاش کرده اند. در مورد وضعیت ادبیات امروز به ویژه جایگاه وصف پیامبر اعظم (ص) در آن، با رضا اسماعیلی شاعر و منتقد ادبی به گفت و گو نشستیم.

 

لطفا به صورت اجمالی اشاره ای به پیشینه شعر نبوی در ادب پارسی داشته باشید.

اسماعیلی: درباره پیشینه شعر دینی و آیینی باید گفت که تا زمان تیموریان و پیش از صفویه، اشعار کمی در باره اهل بیت(ع) سروده شده است و زمانی که به دوران صفویه می‌رسیم شعر آیینی به ویژه شعر نبوی قد می کشد و به بلوغ و بالندگی می‌رسد. شعر نبوی در ادب فارسی کارنامه خوب و درخشانی دارد. این اشعار مدایح ثبت ‌شده‌ای هستند که می‌توان به دو گونه آنها را بررسی کرد. در بخشی از آنها، شاعران با نام بردن از پیامبر(ص) به ساحت ملکوتی حضرت عرض ارادت می‌کنند و بخش دیگری از شاعران نیز در سروده‌های خود به بیان فضایل نبوی، سجایای اخلاقی، کرامت‌های الهی و انسانی پیامبر پرداخته‌اند.
اگر دواوین (دیوان های) شاعران مسلمان پارسی زبان چه شیعه و چه سنی را مرور کنیم، خواهیم دید که از زمان شکل‌گیری ادبیات فارسی تا به امروز همه شاعران مسلمان، بلا استثناء  شعری را به پیامبر اکرم(ص) تقدیم کرده‌اند.
شاعران بزرگی همچون فردوسی، سنایی، عطار، مولانا، حافظ و سعدی هر یک اشعاری را به ساحت ملکوتی پیامبر نور و رحمت و بیداری تقدیم کرده‌اند. قله‌های شعر و ادب پارسی به خاطر ارادت و محبتی که نسبت به اهل بیت(ع) داشته‌اند، مدح و منقبت خاندان رسالت را افتخار خود می‌دانسته‌اند و بر این اعتقاد و باور بودند که «مادح خورشید، مداح خود است». مثلا در قرن هفتم و هشتم که ادبیات فارسی لهجه عارفانه و عاشقانه دارد، شاعرانی چون حافظ و سعدی در قالب غزل، محبت خود را نسبت به پیامبر اکرم (ص) ابراز می‌کنند. برای مثال سعدی بزرگ در نعت پیامبر اکرم(ص) می‌گوید سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی/ عشق محمد بس است و آل محمد و یا حافظ در غزل درخشانی می‌گوید ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد/ دل رمیده ما را رفیق و مونس شد، نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مسئله‌آموز صد مدرس شد.

 

ادبیات فارسی چه چهره ای از پیامبر رحمت و اخلاق محمدی ارائه می دهد؟

در شعر قله های شعر و ادب پارسی، شاعرانی مانند فردوسی، سنایی، عطار، مولانا، سعدی و حافظ، تصویری که از پیامبر اکرم(ص) ارائه می شود، تصویری منطبق با سنت و سیره عملی پرچمدار توحید و یکتاپرستی است. تصویری برگرفته از بطن و متن آیات و روایات اسلامی و آموزه های اصیل توحیدی.
در شعر شاعران روز و روزگار ما اما به ویژه در سال های اخیر، به جای پرداختن به آموزه های نبوی و مکارم اخلاق، شعر نبوی بیشتر در دایره مدح و منقبت صرف حرکت کرده است. یعنی شاعران بیشتر به صورت نبوی پرداخته اند تا سیرت و حقیقت نبوی. به عبارت دیگر بیشتر شعرها توصیفی عاطفی است و جان و جهان آنها از قرائت و گفتمان اصیل توحیدی خالی است. یعنی در حوزه بیان شاعرانه متن احادیث و روایات و سیره عملی بزرگان دینی فقیر هستیم و دستمان خالی است.

در شعر آیینی بخصوص شعر نبوی  ضروری است که از منزل «محبت» عبور کنیم و به منزل «معرفت» برسیم. یعنی گذر از برونه دین و رسیدن به درونه آن. باید در حوزه شعر آیینی و دینی تلاش کنیم که آموزه‌های دینی و احکام انسان‌ساز مکتب اسلام در قالب قرآن، عترت، روایت و احادیث به یادگار بماند و در قالب شعر بیان شود. چون معارف آل‌الله، انسان‌ساز و راهگشا هستند و می‌توانند برای انسان معاصر درس‌آموز باشند. این معارف راه سعادت و رستگاری را پیش پای انسان امروز می‌گذارند و پرداختن به آنها در شعر دینی و آیینی این روز و روزگار ضروری است.
 

جایگاه رسول خدا به عنوان خاتم پیامبران در ادبیات ایران چگونه است؟

باید فروتنانه بپذیریم که ما در عرصه «شعر نبوی» عقب ماندگی زیادی داریم. چرا که فراز و نشیب‌های زندگی پیامبر اکرم (ص) به عنوان پرچمدار توحید و خاتم سلسله پیامبران الهی، آن گونه که شایسته و بایسته است در شعر دینی و آیینی روزگار ما منعکس نشده و به شیوه شاعرانه مورد تبیین، تحلیل و واکاوی قرار نگرفته است.

آنچه که در آیینه شعر نبوی روزگار ما از پیامبر اکرم(ص) برجسته شده است، معرفی پیامبر به عنوان یک «اسطوره» دست نایافتنی است تا یک «اسوه» قابل پیروی. حال آن که خدا در قرآن، پیامبر را به عنوان «اسوه حسنه» معرفی می کند و در آیه ۱۱۰ سوره کهف خطاب به رسول اکرم(ص) می فرماید قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی. بگو جز این نیست که من هم مانند شما بشرم (لکن) به من وحی می شود ولی گاهی منِ شاعر، علی رغم آگاهی از این نکته، برای جلوه فروشی و به رخ کشیدن هنر صنعتگری و قدرت سخنوری خویش، بیش تر دوست دارم که به معجزات و کرامات ماورایی مقام رسالت بپردازم تا خواننده را به سحر کلام خویش شگفت زده و انگشت به دهان سازم و از این نمد کلاهی برای خویش ببافم!

 

اصل توحید در شعر آیینی به فراموشی سپرده شده است
بدیهی است وقتی مباحثی مثل «توحید» و «عبودیت» در شعر آیینی ما کمرنگ می شود و مورد بی مهری قرار می گیرد، خود به خود شعر نبوی و متعلقات آن نیز از دایره توجه شاعران خارج می شود. در حقیقت این غفلت ریشه در فراموشی «شعر نبوی» دارد. متاسفانه در شعر آیینی روزگار ما اصل توحید و شهادت به وحدانیت حضرت حق به فراموشی سپرده شده است. حال آن که «توحید» از اصول دین است و باید پیش و بیش از هر موضوع دیگری برجسته شود و در مرکز توجه و تامل شاعران آیینی روزگار ما قرار گیرد.


در شعر دینی و آیینی روزگار ما، توجه به چه وجوهی از شخصیت معنوی و انسانی پیامبر رحمت ضرورت بیشتری دارد؟

عبودیت و بندگی، دعوت به توحید و یکتاپرستی، و «وحدت». پیامبراکرم (ص) با عبودیت و بندگی به مقام معراج دست یافت، چنان که حضرت امام خمینی(ره) در کتاب آداب الصلوة می فرماید باید دانست که عبودیت مطلقه از اعلی مراتب کمال و ارفع مقامات انسانیت است که جز اکمل خلق اللّه محمد(ص)، بالاصالة و دیگر اولیای کمّل بالتبعیّة، کسی دیگر را از آن نصیبی نیست، و دیگران را پای عبودیت لنگ است و عبادت و عبودیت آن‌ها معلّل است، و جز با قدم عبودیت نتوان به معراج حقیقی مطلق رسید... قدم عبودیت و جذبۀ ربوبیت سیر داد، آن ذات مقدس را به معراج قرب و وصول؛ و در «تشهد» نماز که رجوع از فنای مطلق است که در سجده حاصل شده باز توجه به عبودیت قبل از توجه به رسالت است، و ممکن است اشاره به آن باشد که مقام رسالت نیز در نتیجۀ جوهرۀ عبودیت است.

 

شاعران، پرچمداران توحید باشند

به خاطر بی توجهی به این ظرایف و دقایق، متاسفانه گاهی در شعرها با اغراق در توصیف از پیامبر اکرم(ص) که بزرگ ترین پرچمدار توحید و یکتاپرستی است، بت می سازیم. غافل از این که رسالت اصلی پیامبر، مبارزه با ظلمت جهل و خرافه و ننگ بت و بتگری و بت پرستی است. گاهی یادمان می رود که هدف بعثت رسول اکرم انتشار نور دانایی و بینایی و احیای کرامت‌های انسانی و اخلاقی است، چنان که در روایتی نبوی می خوانیم إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛  من برای احیای مکارم اخلاقی مبعوث شدم.
بی هیچ تردیدی، اگر به این سه اصل مهم - عبودیت، توحید و وحدت - توجه شود، شعر آیینی ما از رخوت و سطحی ‌نگری بیرون می‌آید و به اصل خودش برمی‌گردد. ضرورت امروز  شعر آیینی، فاصله گرفتن از صورت زدگی و سطحی نگری دینی و پرداختن پیش از پیش به «سیرت» و «حقیقت» دین و آیین محمدی است. تا زمانی که ما از «سیرت» و «بصیرت» غافل، و بر حسب عادت به «صورت» مشغولیم، در شعر آیینی راهی به دهی نخواهیم برد و روز به روز از «سنت و سیره نبوی» و «عدالت علوی» دور خواهیم شد. شاعران و ذاکران خاندان رسالت برای ره بردن به سرمنزل مقصود، باید پرچمدار «توحید»، «عبودیت» و «وحدت» امت اسلامی باشند تا بتوانند این میراث معنوی را پاس بدارند و به آیندگان بسپارند.

 

کارنامه شعر نبوی بعد از انقلاب را چگونه ارزیابی می کنید؟

اگر بگوییم «شعر نبوی» در مقایسه با سایر زیرشاخه‌های شعر آیینی، در سال‌های بعد از انقلاب جُثه‌ای نحیف‌تر و ضعیف‌تر داشته است، اغراق نکرده‌ایم. فقط کافی است تا مروری اجمالی بر دفترهای شعر شاعران مذهبی بعد از انقلاب داشته باشیم، تا به درستی این گفته پی ببریم. البته این سخن به معنای نفی و انکار آثار درخشان و خوبی نیست که توسط شاعران توانمند و ارجمند نسل انقلاب هر ساله تولید و عرضه می شود. آنچه که بیش تر مورد نظر است، کمیت و کیفیت شعرهای خوب نبوی در مقایسه با دیگر زیرشاخه‌های شعر آیینی است که به راستی نسبت معقول و قابل قبولی نیست.  
در آثار شاعران آیینی بعد از انقلاب کمتر می توان شعری همتراز و هم شأن شعر شاعران متقدم در نعت و منقبت پیامبر اکرم (ص) پیدا کرد. بیش تر شعرهایی نیز که پیشانی نوشت «نبوی» دارند، به اعتبار موضوع در شمار شعرهای نبوی قرار گرفته اند، نه از منظر «موضع».

_________________________________________________

شعر ما نیازمند تحلیل و تبیین است نه تجلیل

_________________________

اگر در این معدود سروده‌ها نیز تامل کنیم، به روشنی درخواهیم یافت که اکثر آنها لهجه ای توصیفی دارند و نگاه شاعر به پیامبر صرفا نگاهی «تجلیلی» است تا تحلیلی و کاربردی. حال آن که نیاز امروز جامعه دینی ما پیش و بیش از «تجلیل» که افراط در آن همیشه به «تحریف» می انجامد، «تحلیل»، «تبیین» و «تعریف» است.

برای مسلمان معاصر دانستن این که «پیامبر که بود؟ چه کرد؟ و چه گفت؟» مهم تر از دانستن رنگ چشم و سیاهی گیسو و زور بازوست. ولی دریغ و درد که پرداختن به «صورت»، «آب و رنگ» و «خط و خال» بزرگان دین، ذهن و زبان بسیاری از شاعران را مشغول کرده و آنان را از پرداختن به «سیرت» و «حقیقت» نبوی باز داشته است، در حالی که سیره و سنت نبوی، حقیقت روشنی است که در بیت‌هایی از قبیل بیت زیر متجلی شده است که بسیاری از ما از آن غافلیم: در جهان شمع حیات افروختی/ «بندگان» را خواجگی آموختی (علامه اقبال لاهوری)

 

با توجه به برگزاری هفته وحدت در  ادبیات ما چه نگاهی به تقریب مذاهب وجود دارد؟

بی هیچ تردیدی باید گفت که «وحدت» ضرورت هنوز و همیشه جهان اسلام است. با توجه به این مهم، همچنان که اشاره شد حنجره شعر آیینی باید منادی «وحدت» باشد، نه بلندگوی اختلاف و تفرقه و حنجره‌ای برای دمیدن در تنور عصبیت‌های دینی و مذهبی. از این منظر شایسته است که شاعر آیینی نه تنها به مقدسات اهل تسنن، بلکه به مقدسات سایر ادیان الهی نیز احترام بگذارد.
آموزه های وحیانی و قرآنی، ما را از دشنام دادن به مقدسات سایر ادیان الهی نهی می کند. چرا که از نظر اسلام، بی احترامی به مقدسات سایر ادیات و فرق اسلامی، شیوه مناسبی برای ارشاد و هدایت دیگران نیست، و آنان را نسبت به دین اسلام و تشیع بدبین و وادار به مقابله به مثل می کند. توجه به این اصل از چنان اهمیتی برخوردار است که خدا در قرآن مسلمانان را حتی از دشنام دادن نسبت به بت‌های مشرکان نهی فرموده است وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَی رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ: به معبود کسانی که غیر خدا را می‏خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها(نیز) از روی(ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند/ سوره انعام -۱۰۸
با وجود همه این تاکیدات، متاسفانه معدودی از شاعران به خاطر غفلت از این مهم و به خاطر نگاه گزینشی و تبعیض آمیز به بزرگان دینی، گاهی در شعر آیینی سلسله انبیاء الهی را از دایره اسلام خارج و اسلام را تنها در چهارده معصوم (علیهم السلام) خلاصه می کنند. علی رغم چنین تصوری، همه انبیاء الهی جزو خانواده اسلامند و تعظیم و تکریم آنان واجب. همچنان که در صلوات می گوییم: « الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ»، و منظور از «آل محمد» سلسله انبیاء الهی است.
شایسته نیست به خاطر تعصبی که به معصومین داریم، در شعر آیینی بزرگان دینی، دیگر ادیان توحیدی را به اعتبار این که نسبت مستقیمی با اسلام و تشیع ندارند، با نگاهی تبعیض آمیز و به چشم غیرخودی و غریبه بنگریم و با عبارات و تعابیری غیرفاخر و در مواردی توهین آمیز، تحقیر کنیم؛ در حالی که اسلام هرگز به ما چنین اجازه ای نداده است که به دیده تحقیر به بزرگان سایر ادیان الهی نگاه کنیم.

اکثر علما به احترام گذاشتن به مقدسات سایر ادیان تأکید دارند. مقام معظم رهبری نیز بارها در بیانات خویش صریحاً فرموده‌اند توهین به مقدسات سایر مذاهب حرام شرعی است. وقتی ما در صلوات بر رسول خدا از عبارت «آل‌ محمد» استفاده می‌کنیم در واقع این عبارت به تمام اولیاء الهی اشاره دارد که پیامبر اکرم(ص) خاتم راه توحیدی آنهاست، و حضرت عیسی و موسی (ع) و همه انبیاء الهی و همچنین حضرت مریم (س) نیز در ذیل سلسله نورانی «آل محمد» قرار می‌گیرند که احترام و تکریم آنان واجب است. در دین مبین اسلام همه ادیان الهی، هم خانواده و هم ریشه اند، و رسالت شاعران آیینی نیز حرکت هوشمندانه در این مسیر برای برای رونمایی از حقیقت محمدی و خنثی کردن توطئه «اسلام ستیزی» است.

با توجه به نقش حیاتی «وحدت» در انسجام بخشی به امت اسلامی و تعامل سازنده با ادیان توحیدی، شایسته است در شعر آیینی از طرح و بزرگ نمایی مسائلی که به اختلافات شیعه و سنی دامن می‌زند، و یا باعث تحریک عصبیت های مذهبی و بدبینی پیروان سایر ادیان به اسلام می شود، شدیداً بپرهیزیم. چنان که رهبر فرزانه انقلاب نیز در این مورد صریحاً فرموده‌اند آن کسی که ندای تفرقه‌ بین شیعه و سنی را سر می‌دهد و به بهانه‌ مذهب، می‌خواهد وحدت ملی را به هم بزند، چه شیعه باشد و چه سنی، مزدور دشمن است؛ چه بداند، چه نداند. گاهی بعضی‌ها مزدور دشمنند و خودشان نمی‌دانند. آن مرد شیعی هم که می‌رود به مقدسات اهل سنت اهانت می‌کند و دشنام می‌دهد، او هم مزدور دشمن است، ولو نداند که چه می‌کند.

___________________________________________________
قافله شعر آیینی در حال پشت سر گذاشتن دوره افراطی و بازگشت به نقطه ایده آل است

___________________________________________________

جایگاه کنونی شعر آیینی را چگونه می‌بینید؟

با یک ارزیابی اجمالی از وضعیت کنونی شعر آیینی می توان گفت، علی رغم همه مقاومت ها، مخالفت ها، فشارها، تهمت ها و تهدیدها، قافله شعر آیینی در حال پشت سر گذاشتن دوران «افراط و تفریط»، فاصله گرفتن از برزخ «غالی گری»، حرکت به سمت «وضعیت مطلوب» و نه ایده آل، و بازگشت به «نقطه اعتدال» است؛ پشت سر گذاشتن مرحله کودکی و «پیلگی»، و رسیدن به ملکوت بلوغ و «پروانگی». با این تاکید که هنوز تا رسیدن به «نقطه مطلوب» و «وضعیت ایده آل» راه زیادی باقی مانده است.

این پوست اندازی خجسته به خاطر روشنگری های دغدغه مندان و شاعران دین آگاه و روشن اندیشی همچون استاد محمدعلی مجاهدی و محمدرضا سنگری است. پرداختن مسئولانه شاعران و پژوهشگران دردآشنا به آسیب شناسی ادبیات دینی در سال های اخیر نیز در سالم سازی فضای شعر آیینی خیلی موثر بوده است. شاعران اصیل، فهیم و فرهیخته آیینی در طول سال های اخیر با عنایت به رهنمودهای سازنده و راهگشای رهبر معظم انقلاب و سایر دغدغه مندان این حوزه، نهایت تلاش خود را برای پالایش و پیرایش اشعار دینی از کژتابی های مضمونی و اعتقادی و خلق و آفرینش آثاری فاخر و منطبق بر مولفه های وحیانی و قرآنی به کار برده اند. توجه به این ظرایف و دقایق توسط بخشی از جامعه شاعران اصیل دینی و آیینی و تلاش برای ارائه آثاری انسان ساز در تراز اسلام ناب محمدی(ص) جای تقدیر و تشکر فراوان دارد.

 

خبرگزاری ایرنا، 2 آبان 1400

https://www.irna.ir/news/84513987/