شعر «ضدآیینی» در مُحرّم!
________________________________________________________________________________________
شعر «ضدآیینی» در مُحرّم!
رضا اسماعیلی میگوید: شاهد چاپ شعرهایی با موضوع عاشورا هستیم که فقط نام شعر عاشورایی را با خود یدک میکشند و گاه حتی محتوا و مضمونی ضددینی و آیینی دارند. شعرهایی که بوی کفر و شرک و وهن به بزرگان دین از آنها به مشام میرسد.
این شاعر همزمان با ایام سوگواری ماه محرم و در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی با توجه به لزوم دقت در انتخاب شعرها، نوحهها و مرثیههایی که در این ایام از سوی مداحان در هیاتها و مراسم مذهبی خوانده میشود در یادداشتی با عنوان «شعر ضدآیینی!» که در اختیار ایسنا قرار داده نوشته است:
درس آزادی به دنیا داد رفتار حسین
بذر همت در جهان افشاند، افکار حسین
«گر نداری دین به عالم، لااقل آزاده باش»
این کلام نغز میباشد ز گفتار حسین
«مرگ باعزت ز عیش در مذلت بهتر است»
نغمهای میباشد از لعل گهربار حسین
(فضل الله صلواتی)
شعر بالا، نمونه ای از یک شعر عاشورایی فاخر و ارجمند است که جان و جهان قیام حسینی را که آزادگی، ستم ستیزی و اصلاح گری - امربه معروف و نهی از منکر- است، به خوبی و در آیینه ای روشن به تماشا گذاشته است. ولی متاسفانه در کنار شعرهای خوش مضمون و انسان سازی چون این شعر، هر سال در ایام مُحرّم - بخصوص در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی - شاهد چاپ و انتشار شعرهایی با موضوع عاشورا هستیم که فقط نام شعر عاشورایی را با خود یدک می کشند و گاه حتی محتوا و مضمونی ضد دینی و آیینی دارند. شعرهایی که بوی کفر و شرک و وهن به بزرگان دین از آن ها به مشام می رسد. شعرهایی که در قاب و قالب «زبان حال» گویی و با لهجه ای وهن آلود، چوب حراج به آبروی اهل بیت می زنند!
در بعضی از شعرهایی که لهجه «زبان حال» گویی دارند، شاعر با بی اعتنایی تمام به شأن و جایگاه بزرگان دینی، از زبان اهل بیت به عجز و لابه و آه و آوخ گویی پرداخته است. در حالی که معصومین و خاندان رسالت اسوه های عزت نفس، مناعت طبع، شهامت ، شجاعت، پایداری و استقامت بودند و در سخت ترین شرایط نیز حسرت یک آخ را هم بر دل دشمن گذاشته اند.
شاعرانی که با چنین بیانی از زبان خاندان رسالت سخن می گویند، جان و جهان آموزه های دینی را در نیافته اند و با سیره عملی بزرگان دین آشنا نیستند، وگرنه هرگز به خود اجازه نمی دادند که اشعاری از جنس شعر زیر بگویند. در شعر زیر شاعر از زبان مولی الموحدین، علی(ع) سخن می گوید(با عذرخواهی از ساحت ملکوتی آن امام همام):
زیر چشمان زن من جای دست مرد بود
زیر چشمانم ورم افتاد، دستم بسته بود
به گمانم میخ را محکم نکوبیدم به در
در به روی همسرم افتاد، دستم بسته بود
سرودن چنین شعرهایی نشانه آن است که ما در منزل «محبت» اهل بیت متوقف مانده ایم و به قله «معرفت» صعود نکرده ایم. به تعبیر ساده تر اهل بیت را دوست داریم، ولی آن ها را خوب نمی شناسیم و دوستی ما با بزرگان دین مثل «دوستی خاله خرسه» است، یعنی علی رغم این که نیت مان خیر است و می خواهیم آن ها را بزرگ کنیم، کوچک شان می کنیم، و به جای سربلندی، باعث سرشکستگی شان می شویم.
من یقین دارم شاعر ارجمندی که چنین شعری را سروده است، اگر پیش از سرودن، یک بار احادیث زیر را خوانده بود، هرگز دست به سرودن چنین شعری نمی زد:
قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری - علیه السلام - : «اِتَّقُوا اللهُ وَ کُونُوا زَیْناً وَ لا تَکُونُوا شَیْناً، جُرُّوا إلَیْنا کُلَّ مَوَّدَة، وَ اَدْفَعُوا عَنّا کُلُّ قَبیح، فَإنَّهُ ما قیلَ فینا مِنْ حُسْن فَنَحْنُ أهْلُهُ، وَ ما قیلَ فینا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ کَذلِکَ.» ترجمه : تقوای الهی را ـ در همه امور ـ رعایت کنید، و زینتبخش ما باشید و مایه ننگ ما قرار نگیرید، سعی کنید افراد را به محبّت و علاقه ما جذب کنید و زشتیها را از ما دور نمایید. در باره ما آنچه از خوبیها بگویند صحیح است و ما از هرگونه عیب و نقصی مبّرا خواهیم بود.»
«بحارالأنوار، ج 75، ص 372»
امام صادق علیه السلام فرمود: «مَعاشِرَ الشیعةِ! کُونوا لَنا زَیْنا وَلا تَکونوا عَلَیْنا شَیْنا، قولوا لِلنّاسِ حُسْنا، واحْفَظوا ألْسِنَتَکُمْ وَکُفُّوها عَنِ الفُضولِ وقَبیحِ القَوْلِ(5)؛ ای گروه شیعه ! زینت ما باشید، نه باعث ملامت و سرزنش ما، با مردم نیکو سخن بگویید، و زبان تان را حفظ کنید و آن را از زیاده روی و زشت گویی بازدارید.»
(امالی صدوق، ص 327، ح17؛ مشکوة الانوار، ص 173؛ منتخب میزان الحکمة، ص239.)
قیام عاشورا، قیام عزت، سربلندی و افتخار است. شاعر عاشورایی نیز باید با درک این دقیقه و سرلوحه قرار دادن شعارها و رجزهای عاشورایی، پا به این حریم مقدس بگذارد و دست به خلق و آفرینش آثار ادبی بزند. شعرعاشورایی باید شعری باصلابت و «عزت مدار» باشد و در قاب و قالب شعارهای زیر، حماسه انسان ساز حسینی را در پیش چشم جهانیان به تماشا بگذارد:
«هَیهاتَ مِنا الذلَةُ: دور باد از ما ذلت و خواری.»
«أَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىِّ، آلَيْتُ أَنْ لا أَنْثَني
أَحْمي عِيالاتِ أَبي، أَمْضي عَلى دينِ النَّبِىِّ»
(منم حسين بن على،سوگند ياد كردم كه [در برابر دشمن] سر فرود نياورم، از خاندان پدرم حمايت مى كنم و بر دين پيامبر رهسپارم!).
«مَوْتٌ في عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياة في ذُلٍّ:مرگ با عزّت بهتر از زندگى با ذلّت است!»
«اِنی لا اَرَی المَوتَ إ لا سَعادَةً و الحياة مع الظالمين الا برما: من مرگ را عین سعادت و خوشبختی می دانم و زندگی با ستمگران و ظالمان را شکنجه ای دردناک.»
«لا وَاللهِ لا اُعْطيكُمْ بِيَدي اِعْطاءَ الذَليلِ، وَ لا اَفِرُّ فِرارَ الْعَبيدِ … قسم به خدا، هيچ گاه دست ذلت به شما نميدهم. و چون بردگان تسليم شما نميشوم.»
«إن کانَ دین مُحَمَّداً لَمْ یَستَقِم الَّا بِقَتلی فَیاسُیُوف خُذینی: اگر دین محمد جز با کشته شدن من استوار نمىگردد، پس اى شمشیرها ! بیایید و مرا در آغوش خویش گیرید.
«إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم:اگر دین ندارید و از قیامت نمی ترسید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید.»
جان کلام آن که نگاه ما به عاشورا باید نگاهی منطبق و برگرفته از آموزههای اصیل دینی و توحیدی باشد، نگاهی عزّت مدارانه، حرکت آفرین و انسان ساز، همچون نگاهی که حضرت زینب به کربلا داشت و فرمود:«ما رایت الا جمیلا». چون عاشورا یک فرهنگ متعالی و انسان ساز است، نه یک حادثه معمولی. شعر عاشورایی نیز باید رسانه ای برای ترویج فضیلتها، ارزشها، و کرامت های انسانی باشد. شعری باصلابت، ارجمند و سرشار از مضامین روشنی چون عشق، حماسه، عرفان، حکمت، پایداری، ستمسوزی،استکبارستیزی، حقطلبی و عدالتخواهی. هرکس چیزی غیر از این بگوید، و به گونهای دیگر بیندیشد، به یقین راه به خطا برده و از مسیر روشن و سعادتبخش نهضت و قیام حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) فاصله گرفته است که هرگز اینچنین مباد.
خبرگزاری ایسنا، پنج شنبه 6 مهر 1396 ، سرویس فرهنگی(ادبیات و هنر)
http://www.isna.ir/news/96070503570/