_____________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________

محفل شعر ابوطالب (ع) برگزار شد

 

«آئین مستوری» محفل شعری با موضوع ابوطالب (ع) با همکاری خانه کتاب و ادبیات ایران و مجمع جهانی اهل بیت (ع) روز شنبه شانزدهم اسفندماه با حضور شاعران برگزار شد.

محفل شعر ابوطالب (ع) برگزار شد

به گزارش روابط‌عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، در محفل شعری «آئین مستوری» با موضوع ابوطالب (ع) شاعرانی چون محمود حبیبی کسبی، رضا اسماعیلی، عبدالرحیم سعیدی راد، عباسعلی براتی پور، محمد جواد آسمان، مصطفی محدثی خراسانی، عباس احمدی و احمد علوی شعر خواندند. همچنین شاعرانی از کشورهای عربستان سعودی، عراق، انگلستان، عمان، لبنان، سوریه و بحرین به صورت مجازی در این محفل حاضر شدند و به شعر خوانی پرداختند.

حجت‌الاسلام والمسلمین رضا رمضانی دبیر کل مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) در این آیین گفت: شعر درباره اهل‌بیت(ع) را باید تقدیس کرد. گاهی یک مصرح از شعر را باید یک کتاب شرح کند، برخی از عبارات شعری نیازمند شرح جامع هستند، سرودن شعر در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی هر کدام شاخصه‌ها و مولفه‌های خاص خود را دارد.

 

دبیر کل مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) با بیان اینکه شما با شعرهای حکیم سبزواری مانوس هستید که بحث‌های عمیق فلسفی ایشان نشان‌دهنده قریحه شعری خدادادی است، عنوان کرد: قریحه شعری و ادبی امری فطری و خدادادی است که برخی همچون شما شاعران این استعداد را یافته و شکوفا می‌کنند.

رمضانی با بیان اینکه شعرهای حکمت‌آمیز برخی شعرا در جامعه تحول ایجاد می‌کند و برخی تبعید، برخی زندانی و برخی هم اعدام می‌شدند، اظهار کرد: اهل‌بیت(ع) از شعرای آئینی تقدیر و تجلیل داشتند، به عنوان مثال شعرایی همچون دعبل خزاعی را تکریم و تجلیل کردند.

او ابراز کرد: حضرت ابوطالب(ع) در جریان بعثت که بسیار عظیم است از حمایت خود نسبت به پیامبر(ص) دریغ نکردند، به خصوص در زمانی که اتفاقات زیادی برای پیامبر(ص) رخ داد، چنین شخصیتی از پیامبر(ص) تمام قد دفاع و پشتیبانی می‌کند، سالی که حضرت ابوطالب(ع) وفات کردند آنقدر بر دل پیامبر(ص) حزن وارد می‌شود که آن سال را عام الحزن تعبیر می‌کنند.

دبیر کل مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) گفت: امیرمومنان امام علی(ع) در رثای ابوطالب اینگونه ذکر می‌کنند «ای کسی که پناه پناهندگان، باران خشکسالی‌ها و نور تاریکی ها هستی، فقدان تو اهل دین و دیانت را به لرزه درآورده است، خداوند تبارک تعالی بهشت را بر تو ارزانی داشته است».

او ادامه داد: محمد خلیل از دانشمدان بزرگ مصری که با اشعار ابوطالب مانوس است در شرح ابیات ایشان کتابی دارد که در آن می‌گوید «روح عشق و عرفان در کلام ابوطالب تشعشع دارد و نوعی اعجاز است، فصاحت و بلاغت او در دوره ادب قبل و بعد اسلام نمونه و منحصر بود، روح اشعار او نشان از اندیشه بالا و ایمان قلبی ابوطالب دارد». در اشعار ابوطالب واقعا عظمت توحیدی ایشان برجسته است، اما زمان بنی‌عباس در طول تاریخ تحریف جدی درباره ابوطالب رخ داده است.

رمضانی با استناد به فرمایش دیگری از ابوطالب(ع) عنوان کرد: «همه کسانی که اهل شرافت و کرامت هستند باید بدانند که حضرت محمد(ص) همچون حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) پیامبر خدا است»، افزون بر ابعاد بلاغتی و فصاحتی در اشعار حضرت ابوطالب روح توحید در بیانات ایشان مشاهده می‌شود که بسیاری از سخنوران و علما به اشعار او استناد می‌کنند.

دبیر کل مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) ادامه داد: اشعار حضرت ابوطالب(ع) به عنوان یک شاعر زبردست و ادیب نوعی از اعجاز را دارد، افزون بر این حقایق توحیدی و معرفتی و ایمانی نیز در اشعار ابوطالب تشعشع می‌کند که می‌تواند برای ما درس آموز باشد، حضرت ابوطالب(ع) در شرایط بسیار سخت از پیامبر(ص) حمایت کردند و لحظه‌ای از حمایت ایشان دست برنداشتند.

او با بیان اینکه درباره شخصیت حضرت ابوطالب(ع) کتاب‌ها، مقالات خوبی نوشته شده و همایش و نشست‌های تخصصی برگزار شده است، ابراز کرد: حتی مسیحیان هم درباره شخصیت ایشان کتاب نوشتند یا برخی اهل سنت هم بودند که هزاران صفحه یا بیشتر درباره درباره شخصیت ابوطالب کتاب نوشتند.

دبیر کل مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) افزود: صحبت درباره حضرت ابوطالب(ع) بحث ایمان نیست ایشان مومن کامل بودند، بلکه بحث مربوط به شخصیت اجتماعی، معنوی و توحیدی ابوطالب است که در جریان بعثت در آن شرایط که بسیاری پیامبر(ص) را تنها گذاشتند حمایت ایشان تا آخر عمر اثرگذاری مثبت را داشت.

او خاطرنشان کرد: امید که این همایش، عشق و محبت ما را به این شخصیت نثار کند، بحث درباره حضرت ابوطالب(ع) تنها به شیعه و اهل سنت اختصاص ندارد، بلکه به اسلام مربوط است و باید در مجموعه جهان اسلام به شخصیت ایشان پرداخته شود، یکی از مفتی‌های سوریه درباره حضرت ابوطالب(ع) می‌فرماید ایشان مومنی است که هر کس در ایمان او شک کند گناه کرده است، این مهم است که یک عالم اهل سنت درباره حضرت ابوطالب(ع) چنین تعبیری را داشته باشد، این تعبیر عمیق، دقیق و درست است.

در ابتدای این آیین، عباسعلی براتی پور شعر زیر را  خواند:

ای آنکه در رشادت و ایثار سروری

در عرصه مصاف تو تنها دلاوری

در تنگنای حادثه چو شیر شنزه‌ای

در کارزار، حافظ جان پیامبری

این افتخار بس که  ز اولاد هاشمی

ام رسول و باب گرامی حیدری

ایمان به ذات حضرت حق در وجود توست

تو تشنه شریعت و محبوب داوری

 در روزگار تیره  تو مظلوم عالمی

 در آستان قرب  خدا دُر و گوهری

 کفار مکه در پی آزار مسلمین

چو کوه در مقابل خصم ستمگری

کردی حمایت از نبی و پیروان او

اسلام را تو حامی و یاری و یاوری

 یادت خجسته باد و روان تو تابناک

چو یاور رسول به صحرای محشری

 

در ادامه، عبدالرحیم سعیدی راد نیز شعری خواند:

اول ماجرا ابوطالب

لطف بی انتها ابوطالب

السلام ای بزرگ با ایمان

 حامی مصطفی ابوطالب

بودی همواره در ره اسلام با نبی هم صدا ابوطالب

نمودی برای پیغمبر دین خود را ادا ابوطالب

ای که هرگز نبود در ایمان بین خوف و رجا ابوطالب

یاوری کرده‌ای پیامبر را آشکار و خفا ابوطالب

بیت‌ها گفته‌ای برای نبی شاعری بی ریا ابوطالب

نام پاکت دوای هر درد است

خاک پایت شفا ابوطالب

صدق و اخلاص و منطق و ایمان

 نور و عشق و صفا ابوطالب

پرده داری برای کعبه نبود چون تو بی ادعا ابوطالب

روی لب‌های آرزومندت آیه هل عطا ابوطالب

با نوای تلاوت قرآن دادی دل را جلا ابوطالب

 پرورش یافت روی زانویت حضرت مرتضی ابوطالب

گفت مولا شفیع خواهی بود شیعه را در جزا ابوطالب

خوش به حالت که روی سر داری دست مهر خدا ابوطالب

چون سپر بود‌ه‌ای نبوت را موقع هر بلا ابوطالب

آرزو داشتی کنی جان را در ره دین فدا ابوطالب

ایستادی و خوردی از مردم طعنه و افترا ابوطالب

بر لبانت دمی نمی‌افتاد مصطفی مصطفی ابوطالب

ای نگهبان آل پیغمبر مرحبا مرحبا ای ابوطالب

 

 در ادامه این آیین احمد علوی شعری را تقدیم حضرت فاطمه(س) کرد و سپس این شعر خواند:

از پنجره عرش به دنبال رصد بود

از روز ازل، حامل اسرار ابد بود

مبهوت احد، محو تماشای صمد بود

ام اسد الله که فرزند اسد بود

این شیرزن از هاشمیان نام و نشان داشت

در رگ رگ او سوره  کوثر جریان داشت

دریا شده با دیدن او غرق  تلاطم

باران شده یکپارچه  لبریز تبسم 

دیدند که گردیده در آغوش خدا گم

از کعبه برون آمد و در روز چهارم

گردید گرامی‌تر از آسیه و مریم

مکه پس از آن بود که گردید مکرم

توفیق ابوطالب از اذکار تو بوده است

خوشبخت اسیری که گرفتار تو بوده است

خاک قدم جعفرطیار تو بوده است

دل باخته حیدر کرار تو بوده است

حیدر پسرت گوهر تابنده کعبه است

ای آنکه قدوم تو شکافنده کعبه است

کعبه پس از این واقعه لبخند به لب شد

شعبان رمضانی‌ست که مبهوت رجب شد

زیتون که به قربان علی رفت رطب شد

فرزند تو فخر عجم و شاه عرب شد

حیدر همه عمر، تو را سرور خود خواند

پیغمبر اسلام تو را مادر خود خواند

 

وی همچنین در ادامه شعری تقدیم حضرت ابوطالب (ع) کرد:

ای عموی حضرت خورشید ای فرزند ماه

ای برای آخرین پیغمبر حق تکیه گاه

بهترین یار و ملازم بهترین پشت و پناه

ذوب در دین خدا گردیدی از آغاز راه

عطر اکملت لکم بوده است با خونت عجین

نوش جانت باد آغوش امیرالمومنین

وارث کعبه تو بودی سید بطحاء تویی

ابن‌ساقی و اباساقی تویی سقا تویی

ما سراپا تشنه‌ایم  و حضرت دریا تویی

 صاحب نور علی عالی اعلا تویی

ای که هر دم می چکد از هر دمت جوشن کبیر

دست گیر عالمی پس دست ما را هم بگیر

 لحظه‌ای که بوی باران ابابیل آمده

از فراز آسمان‌ها سیل سجیل آمده

ابرهه همراه با یک لشکر از فیل آمده

یا زمانی که به کوه نور جبریل آمده

شاهد زیباترین اعجاز خلقت بوده‌ایم

بر سر سجاده‌های وحی دعوت بوده‌ای

لحظه‌ای که کعبه آغوش خودش را باز کرد

یا علی گفت و مسیری تازه را آغاز کرد

 تا قیامت  ذکر حیدر را طنین انداز کرد

 جعفر طیار هم با عشق او پرواز کرد

 نسل در نسل تو با شور شهادت آشناست

امتداد جاده‌های عاشقی تا کربلاست

رسم تو دلدادگی بود اسم تو عبدمنا

 در شب موی محمد کرده بودی اعتکاف

یار غارش بودی و با دشمنانش در مصاف

سال‌ها دور رسول الله بودی در طواف

 کعبه حاجات تو چشم رسول الله بود

 دیده حق بین تو تفسیر لا اکراه بود

 غرق بودی در شکوه  قل هو اللَّه احد

مست بودی دائم از سهوای  الله  صمد

معنی نور الی نوری با بنت اسد

 از ازل نور علی با توست تا شام ابد

 پس بخوان با حضرت جبریل با پروردگار

لا فَتی اِلاّ عَلِیّ، لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار

غربت شعر ابی طالب پریشانت نکرد

تند باد حادثه درگیر طوفانت نکرد

ای پدر این ناگواری‌ها پشیمانت نکرد

تو مسلمان بوده‌ای احمد مسلمانت نکرد

بی گمان مشمول لطف حضرت صاحب شده است

هر که مجنون علی ابن ابی طالب شده است

 

مصطفی محدثی خراسانی نیز در این آیین، شعری به شرح زیر خواند:

خورشید اگر به مهر تابنده شده است
وز عطر بهار شهر آکنده شده است

تغییر نیامده است در لیل و نهار
ذرات تو در جهان پراکنده شده است

آمدی از کرامت تاریخ

آمدی از نهایت انسان

فصل پاییز بود و بی برگی

غربت مکه بود و کوهستان

آمدی با درخشش خورشید

آمدی با طراوت باران

تا ببینی حقیقت خود را

 تا بیابی نشانی از انسان

راه افتادی و دلت سرشار

از بهار شکفتن جان بود

چشم‌هایت در آن شب تاریک

روشن از آیه‌های قرآن بود

به یقین برد مشعل ایمان

اندک اندک گمانه‌هایت را

یافتی در حریم روشن او

آیه آیه نشانه‌هایت را

نور اشراق بر دلت تابید

فرصت سبز انتخاب آمد

پرسش روح بی قرارت را

از محال زمین جواب آمد

آمدی  با محبت احمد

پا به راه جهاد بگذاری

گوهر بی بدیل جانت را 

پای این اعتقاد بگذاری

اعتقاد تو، جان فداکردن

در مسیر امین بود

پشت سر ابرهای تیره و تار

پیش‌رو، آفتاب فردا بود

گرم، از شروه‌خوانی خورشید

قصد همراهی و سفر کردی

چون علی در صیانت از احمد

سینه خویش را سپر کردی

دست بیعت تو را به خود آورد

گوهر جان خویش را دیدی

رمز با دیگر شکفتن را

 از امین قبیله پرسیدی

خواستی از خدا کند قسمت

سر نهادن به رسم و راه رسول

این چنین شد که با تمام وجود

 آمدی در صف سپاه رسول

شعر را عاشقانه سرکردی

آسمان در صف ارادت توست

همچنان خیمه‌های دین حریف

 ایستاده به استقامت توست

 

 

شعر ذیل را نیز رضا اسماعیلی از دیگر شاعران حاضر در آیین مستوری خواند:

می خواهم از مردی بگویم، رادمردی

آزاده ای، یکتاپرستی، اهل دردی

مردی زلال و روشن و بشکوه و بیدار

با سکه ی فرزانگی، دین را خریدار

مردی خدا را بنده از اول، مسلمان

مردی ملول از دیو و دد، آیینه انسان

هم قبله ی قرآن ناطق، مرتضی، او

یار رسالت، از تبار اوصیا، او

روی لبان مومنش، آیات توحید

در بندگی، تابنده تر از هر چه خورشید

گلبو ز ذکر «یااحد»، جان و جهانش

نام محمد، مشق هر روز زبانش

لبیک گوی خاتم پیغمبران او

ثابت قدم، در حلقه ی دین باوران او

سیمایی از انسان کامل، روبرویش

آزادی و صلح و عدالت، آرزویش

لعنت به زندانبان و زندان، ذکر او بود

آزادی خیل غلامان، فکر او بود

نامش ابوطالب، چه نام دلنشینی

آیین و دینش: حق پرستی، پاک بینی

آیینه در آیینه در آیینه عرفان

خورشیدی از اخلاص، در جانش فروزان

در مِدحَت او بس، علی فرزند او بود

آرامش جان، بانی لبخند او بود

دستش به لطف عشق، در دست ولی بود

جانش ز انوار ولایت، منجلی بود

با شرک و کفر و بت پرستی در ستیز او

مومن به آیات مَعاد و رستخیز او

آمیزه ی عشق و تعقل، پارسایی

جان زلالش، خانه ی عشقی خدایی

با شبچراغی از بصیرت، راه می رفت

در ظلمت شب، در پناه ماه می رفت

دیوان شعرش، حجت حق باوری بود

آیینه ی بیداری و روشنگری بود

بر سینه ی  ناباوران، مُهر یقین زد

الله اکبر گفت، شیطان را زمین زد

در سینه ی دنیاپرستان، بوی جان ریخت

در جان دنیا، قطعه ای از آسمان ریخت

بذر بلوغ عشق را در سینه ها کاشت

از چهره ی انسان کامل، پرده برداشت

مستغنی از دنیا، به لطف عشق آمد

در بندگی، نام بلندش شد سرآمد

نامش بلند و شعله ی یادش فروزان

یارب! زمین را در تب عشقش بسوزان

 

در این محفل شعری محمود حبیبی کسبی از دیگر شاعران حاضر چنین خواند:

ای بر آفاق از کرم حاکم 

ای ملائک به خانه‌ات خادم

ای عرب از سلاله‌ات منعم 

ای ابی‌طالبِ بنی‌هاشم

ای تبارت حقیقت ازلی 

عمر ایمان توست لم‌یزلی

چار پور تو، چار نور جلی 

طالب و جعفر و عقیل و علی

ای ولی و وصی ابراهیم

در صدف پرورانده درّ یتیم

حامی مصطفی به عظم رمیم 

تا تو بودی نداشت احمد بیم

تو که هستی؟ نهایت ایمان 

هم صحف با تو بود هم فرقان

آل عمران به مصحف قرآن 

آل تو اهل توست ای عمران

شد کرم زنده از کرامت تو 

رمز اسلام استقامت تو

شد حرا شاهد شهامت تو 

کعبه برپاست از زعامت تو

ای تبر آخته به لات و منات 

از تو شد زنده باز نعش بنات

شاعر مشعر، عارف عرفات 

تو گشودی به وحی، باب نجات

در نگاهت زلالی شط‌ها 

در صدایت طنین بربط‌ها

ساقی کعبه، سید بطحا 

به نبی کرده‌ای محبت‌ها

گرچه تو مؤمنِ نخستینی 

حامی بی بدیل آیینی

امر، کتمان شد و تو تمکینی 

با تو شد التقیةُ دینی

مؤمنی با شهادت اشعار 

با محمد تو محرم اسرار

هرکه ایمان تو کند انکار 

هست او ناصبی و از کفار

یار عیّار را عیار تویی 

حامی دین چو ذوالفقار تویی

کعبه را هم کلید دار تویی 

با محمد تو جان نثار تویی

شیخ بودی به شعب خو کردی 

بهر دین ترک آبرو کردی

آه با خون دل وضو کردی 

عشق را شرح موبه‌مو کردی

گرچه پاک است دام و دامن تو 

شعب شد محبس تو مسکن تو

عام حزن است سال رفتن تو 

دل احمد شده‌ست مدفن تو

بعد تو روز مصطفی شد تار 

ولی از قول تو گرفت قرار

که حمایت ز احمد مختار 

را سپردی به حیدر کرار

تو که هستی؟ که مکه مفتخرت 

سرّ لولاک مست و مستترت

آسمانی‌ست عنصر گهرت 

پدر خاک می‌شود پسرت

تا که نام ابوتراب آمد 

در شب تار آفتاب آمد

صد سوال و یکی جواب آمد 

از پس پرده این خطاب آمد

که علی دست خالق احد است 

شیر حق از ازل الی الابد است

آنچه درمان درد بی‌عدد است 

صد و ده بار "یا علی مدد" است

در بخش دیگری از محفل شعری ابوطالب (ع) محمد جواد آسمان نیز به شعر خوانی پرداخت:

اگر معنی عشق ایمان نباشد

نه مومن نه عاشق به دوران نباشد

محب محمد ابوطالب است

و از این عشق محکم‌تر ایمان نباشد

مسلمانی‌اش جای بهتان نباشد

مددکار حق گشتن آسان نباشد

کسی که محمد عزادار او شد

عموی پیامبر هوادار حیدر

مگر می‌تواند مسلمان نباشد

مسلمانی آن است و این است اسلام

که جمعی ز دستت پریشان نباشد

 

وی همچنین در پایان محفل شعری «آئین مستوری» با موضوع ابوطالب (ع) شعر زیر را نیز خواند:

از فراز دیر می‌بینم کاروانی می‌رسد از راه

آفتاب روز پنهان است سایبان ابرها کوتاه

کاروان روشنی از ابر پشت هم صف بسته آن بالا

بر زمین از جانب بطحاء کاروان دیگری در راه

می‌شناسم کاروان‌بان را ساربان رهسپاران را

این همان سقای حجاج است پیرمردی چابک و آگاه

راه می‌افتند این ایام تاجران عطر سوی شام

تا به دست آرند و بازارند یکت مرغوب از بنگاه

می‌برد این کاروان بار عطر با خود این سفر انگار

گرنه عطر کیست بوی کیست این شمیم دلکش و دلخواه

بین آن بازگاهان کیست این که مثلش در جماعت نیست

نوجوانی سایه‌بانش ابر این به تن سرو و به صورت ماه

می‌روم از پله‌ها پایین مژده عهد جدید است این

آه از این فر و از این جاه آخرین راه نجات است او

جان جان کائنات است او

 یا ابو طالب مراقب باش

جان تو جان رسوال الله